صنعت مد هم برای بقا خود از شرایط بحرانی و هم برای پیشرفت در دهه آینده نیاز به دیجیتال شدن دارد. مدیران این را میدانند؛ طراحان آن را میدانند؛ سرمایه گذاران شروع به پرسیدن سوال در مورد آن کردهاند. با این حال تعداد کمی از برندهای بزرگ مد زنجیره ارزش خود را از برنامه ریزی تا قفسهها به طور کامل دیجیتالی کردهاند. در عوض، آنها رویکردهای مختلف را آزمایش میکنند. این رویکردها با دامنه محدود، پتانسیل تولید ارزش را نیز محدود میکنند.
آهسته رفتن قابل درک است اما در نهایت کوته بینانه است. شرکتهای مد به عنوان یک کسبوکار موفق، تحت فشار دائمی برای انتشار مجموعههای جدید هستند. در برابر سنگینی عملیات روزمره، تحول دیجیتال میتواند دلهره آور به نظر برسد، حتی اگر مدیران مد تشخیص دهند که کسب و کار آنها بیش از حد به مراحل دستی متکی است، بیش از حد مستعد خطا، بسیار ناکارآمد و بسیار کند است.
این شرایط زیربنایی نمیتوانند خیلی بیشتر ادامه داشته باشند. دیجیتال فقط بخشهای معمولی مانند رسانهها، خدمات مالی و خرده فروشی را، در دنیایی که آمازون برای خود نیرویی عظیم است را مختل نمیکند. پیشرفت دیجیتال همچنین شروع به ایجاد اختلال در صنایعی با گستره فیزیکی، مانند کالاهای مصرفی سریع و خودرو کرده است. حتی این دیجیتالی شدن تمامی قواعد بازی فروش (مانند markdown، بازاریابی و…) را نیز دچار تحولی اساسی کرده است
برای رویارویی با چالشها و یافتن فرصتهای دیجیتال، شرکتهای مد باید حرکت کنند و دست به تغییر بزنند؛ این تغییر میتواند انتها به انتها یا سرتاسر باشد (در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد). کار در هر مرحله از زنجیره ارزش با شروع برنامه ریزی تحت تأثیر قرار میگیرد. یک طراح برای طراحی مجموعه خود از کتابخانه اجزا طراحی مانند الگوها و زیپها به صورت سه بعدی استفاده و کار میکند. سپس طرح را به عنوان یک فایل سه بعدی به کارخانه منتقل میشود، بنابراین تا به اینجا برای نهایی سازی نیازی به بازرسیهای پشت سر هم و زمانبر نمونههای نهایی نیست. حال مشتریان شرکتی میتوانند این دارایی سه بعدی دقیق را در یک نمایشگاه مجازی مشاهده کنند. نکته اینجاست که این کارخانه تا آن زمان یک محصول فیزیکی تولید نکرده است و همین موضوع یک گام کاملاً انقلابی برای این صنعت است.
کل این تبدیل سرتاسر بیشتر از مجموع اجزای طراحی آن است. به عنوان مثال، یک شرکت مد که فقط بازاریابی و فروش را دیجیتالی میکند، داراییها و طرحهای سه بعدی را برای نمایش در نمایشگاه مجازی نمیسازد و بنابراین نمیتواند با کاهش تعداد نمونههای فیزیکی کارایی لازم را به دست آورد.
چرا دیجیتالی شدن مد؟
تحول دیجیتال سرتاسر، مؤثرترین راه برای پرداختن به اولویتهای کلیدی شرکتهای مد در چند سال آینده است: ایجاد طرحهای متقاعد کننده که روند بعدی را به تصویر میکشد در حالی که سریعتر و کار آمدتر عمل میکند.
محوریت مصرف کننده. نوآوری مد ریشه در گذشته دارد و بر اساس عقل و حدس و گمان استوار است. دیجیتال به نزدیک شدن طراحی و مصرف کننده به یکدیگر کمک میکند. طراحان میتوانند بینشهای مبتنی بر داده در مورد روندها و رفتار مصرف کننده را به دست آورند. این حلقه محکمتر میتواند به برندهای مد کمک کند تا روند بزرگ بعدی را پیشبینی کنند و میزان کالایی را که به قیمت کامل میفروشند افزایش دهند.
وقت خریده. حتی در عصر مد سریع (fast fashion)، زمان در بازار یک مزیت رقابتی است. یک تبدیل دیجیتالی سرتاسر میتواند تقویم را تا ۴۰ درصد کاهش دهد. هنگامی که یک قطعه از پایه به شکل دیجیتالی، با مجموعهای از ابزارها و کتابخانههای رایج طراحی و ساخته میشود، اشتباهات به شدت کاهش مییابد. اتصالات مجازی نیاز به سفرهای وقت گیر به کارخانه را کاهش میدهد زیرا کارخانه طرحهای دقیقی را دارد که برای توسعه، مهندسی و تولید محصولات نیاز دارد.
بهرهوری بلند مدت. شرکتها باید به صورت دیجیتالی تغییر کنند تا ارزشهایی بلند مدت تولید کنند، نه لزوما پس انداز کوتاه مدت. تبدیل طرحهای دو بعدی به سه بعدی به زمان و منابع نیاز دارد. این سرمایه گذاری کوتاه مدت در نهایت چندین برابر هزینه خواهد داشت زیرا گردشهای کاری دیجیتال استاندارد، خودکار و اجتناب ناپذیر هستند. یکی از مزایای کلیدی که میتوان به آن اشاره کرد این است که شرکتها میتوانند نمونههای فیزیکی را تا ۷۰ درصد کاهش دهند و به ذخیره ظرفیتهای کارخانه برای محصولات نهایی و کاهش ردپای محیطی صنعت کمک کنند. علاوه بر این، تخمین میزنیم که در پایان یک تحول دیجیتال، شرکتهای مد به احتمال زیاد تا ۲۰ درصد افراد کمتری در فرآیند ایجاد سرتاسر نیاز خواهند داشت. این پس انداز ناشی از دیجیتالی شدن میتواند بازگردد و مجدداً در تولید و کیفیت محصولات سرمایه گذاری شود.
رسیدن به قله دیجیتال
تحولات دیجیتال، سفرهای طولانی و چالش برانگیزی به سوی ناشناختهها هستند. به این ترتیب، آنها شبیه به گروهی هستند که برای پیشگامی در مسیری جدید به سمت قله هیمالیا اعزام شدهاند. هر دو امور پیچیدهای هستند که به ترکیبی از جاه طلبی، اجرا، مهارت، تجهیزات، آموزش و پشتیبانی نیاز دارند. در اینجا عناصر یک سفر موفق آورده شده است.
پاک کردن تصویر هدف. همه کارمندان به یک چشمانداز خاص نیاز دارند که استراتژی، جاهطلبی و اقدام را به هم پیوند دهند، نه یک آرزوی مبهم برای دیجیتال شدن. این کار مقدماتی برای شناسایی و ایجاد پشتیبانی برای یک ایده بزرگ و جسورانه بسیار مهم است. این چیزی است که یک تحول دیجیتال را حفظ میکند. وقتی مردم به کاری که انجام میدهند باور داشته باشند و به طور جمعی در مورد آن توافق داشته باشند، تیمها از موانع عبور میکنند و موثرتر کار میکنند. چشم انداز نمیتواند مبهم باشد. باید تصویری از یک مدل عملیاتی جدید ارائه دهد که به ناکار آمدیهای فعلی میپردازد (ما بیش از ۵۰ مورد را برای یک برند مد شناسایی کردیم) و بر پایه نوآوری دیجیتال و فنی ساخته شده است.
تاثیر جسورانه در کسب و کار. شرکتها اغلب یکی از دو اشتباه را در تحول دیجیتال مرتکب میشوند. آنها یک کسبوکار دیجیتال مستقل ایجاد میکنند که خارج از سازمان سنتی عمل میکند، یا تلاشهای خود را بر روی عملکردهای خاصی متمرکز میکنند که از نظر دامنه و نتایج تجاری محدود هستند. (برای بقای یک شرکت باید دیجیتال باشیم.)
تحول دیجیتال کار آزمایشگاهی نیست. تنها در صورتی اهمیت دارد که تفاوت معناداری در ایجاد ارزش ایجاد کند، بنابراین شرکتها باید با تغییر یک فرآیند سرتاسر، بخشی از کسب و کار را وارد بازی کنند. در حالت ایده آل، آنها یک واحد تجاری بزرگ و مهم با گرایش کارآفرینی را برای اجرا به عنوان یک شرکت دیجیتالی نهایی انتخاب میکنند. با راه اندازی کل یک کسب و کار دیجیتالی سرتاسری، مدیران دقیقاً متوجه خواهند شد که چه چیزی در دنیای واقعی کار میکند و چه چیزی نیاز به اصلاح دارد.
اجرای متمرکز. تیم های کوهنوردی برای ساده کردن سفر و نشان دادن پیشرفت، سفرهای خود را به مراحل مختلف تقسیم میکنند. این رویکرد مرحلهای نیز بهعنوان راهی برای مقابله با پیچیدگی تحول دیجیتال عمل میکند. هنگامی که یک شرکت بخش قابل توجهی از تجارت را برای استفاده به عنوان پایلوت انتخاب کرد، باید با چند اهرم با پتانسیل بالا شروع کند و به جای معرفی فناوریهای دیجیتال و جریانهای کاری با انفجار بزرگ، بر روی آن تلاشهای اولیه استوار شود. چابک و دیگر رویکردهای متقابل، مبتنی بر سرعت، تست و یادگیری، راههای مؤثری برای شکستن یک تبدیل به مراحل قابل مدیریت، ایجاد بردهای سریع و حفظ پیشرفت هستند.
فناوری مقیاس پذیر. در حالی که تحول دیجیتال در نهایت تحولی در کسب و کار و روشهای کار است، اما حول یک ستون مستحکم فناوری و داده ساخته شده است. این ستون باید مبتنی بر فضای ابری، انعطاف پذیر، مدولار و مقیاس پذیر باشد. این باید به عنوان یک منبع واحد داده در مورد مشتریان، محصولات و فرآیندها عمل کند و روند کار را گام به گام مدیریت کند، از این رو طرحی که شکل میگیرد به عنوان یک آیتم تمام شده ظاهر میشود.
در حالت ایدهآل، این ستون فقرات باید بهعنوان لایهای بین سیستمهای قدیمی و فناوریهای پیشرفته مدرن با مجموعهای قوی از APIها عمل کند که قدیمی و جدید را به هم متصل میکند. (به شکل ۱ مراجعه کنید.) این رویکرد به شرکتها اجازه میدهد تا از مزایای فناوری مدرن بدون نیاز به کنار گذاشتن ناگهانی سیستمهای قدیمی خود استفاده کنند. آنها میتوانند در عوض آن سیستمها را به تدریج حذف کنند.
دادههای اصلی را پاک کنید. داده یک فیبر عضلانی از تحول دیجیتال است؛ پس باید روی فرم باشد. دادهها در بسیاری از شرکتهای مد همچنان قدیمی، اختصاصی و گاهی اوقات به شکل آنالوگ هستند. کار تمیز کردن دادههای قدیمی و ایجاد دادههای جدید و تمیز مانند یک چالش فناوری به نظر میرسد، اما در نهایت یک چالش تجاری است. دادهها باید به درستی در منبع خود در طول فعالیتهای تجاری روزانه وارد شوند. شرکتها به یک فرآیند استاندارد ورود داده نیاز دارند که بصری و مبتنی بر رابطهای کاربری ساده، مانند منوهای کشویی باشد. آنها باید به کارکنان در مورد اهمیت وارد کردن صحیح دادهها در اولین بار آموزش دهند و آنها به یک فرآیند خودکار برای بررسی دقیق دادهها از نظر کیفیت و سازگاری نیاز دارند.
شرکای مناسب و مجموعه مهارت. شرکتها باید به سرعت در تحولات دیجیتال خود شتاب ایجاد کنند. توسعه مهارتهای مورد نیاز برای معرفی فناوریهای جدید و روشهای چابک کار آسانی نیست. طرفهای خارجی مانند کارشناسان فناوری اطلاعات، آژانسهای طراحی سه بعدی و مربیان میتوانند نقشهای سازندهای ایفا کنند.
جمع بندی
اغلب مفید است که یک شریک خارجی پیشرو را وارد کنید که رشتههای کار را به یک بافت دگرگون کننده تراز میکند. این شریک بیش از یک نقش هماهنگ کننده، باید مشکلات را حل کند، مفهوم اصلی را دست نخورده نگه دارد، پیشرفت را تضمین کند، و با رهبران ارشد صحبت کند.
با گذشت زمان، شرکتها باید استعدادها و مهارتهای مورد نیاز را توسعه دهند. آنها باید کارمندان را در زمینه قابلیتهای طراحی سه بعدی و سایر فناوریها آموزش دهند و مهارتهای خود را ارتقا دهند و احتمالاً باید نامزدهای خارجی را وارد کنند.
در حالی که بیشتر شرکتهای مد در حال آماده شدن برای تغییرات تدریجی هستند، صنعت مد – با فرآیند ایجاد، تولید و تجاریسازی چند دههای خود – برای ایجاد اختلال اساسی آماده است. شرکتهای مد باید سریعتر، کارآمدتر و پایدارتر باشند و در عین حال کالاهای بیشتری را با قیمت کامل بفروشند. بهترین راه برای دستیابی به این اهداف، از طریق یک مدل عملیاتی جدید است که حول گردشهای کاری دیجیتالی سرتاسر ساخته شده است. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که پیشرفت هوش مصنوعی نیز کلا قاعده بازی را تغییر داده و همین موضوع دیگر علت و می توان گفت مهم ترین علت برای دیجیتالی شدن کسب و کارها است. در این محتوا به بررسی هوش مصنوعی در صنعت مد پرداخته.
بدون دیدگاه