طی دو دههی آینده، پیش بینی میشود به علت تغییرات چشم انداز مصرف انرژی در حمل و نقل دنیا، انرژی مصرفی واحدهای تولیدی، مسکن و.. باعث کاهش شدید تقاضای نفت و بنزین شود. همچنین میتواند در عین حال سهم گاز طبیعی (مستقیم و غیر مستقیم) در ترکیب انرژی را افزایش دهد. به علاوه مقررات حمایتی دولتها از انرژیهای پاک، تغییرات عمدتاً ابتکاری برای استفاده از انرژیهای پاک، روندهای جهانی بهرهوری انرژی و پیشرفتهای تکنولوژیکی، حرکت به سمت این تغییر را سرعت بخشیده است. با در نظر گرفتن تمامی این موارد، زمان گذار سریعتر از آنچه که بازیگران اصلی انتظار دارند اتفاق میافتد.
مدیران باید رویکردی کل نگر برای برنامه ریزی خود داشته باشند. آنها باید اثرات بالقوه تحولات آتی بازار را درک کنند و مشخص کنند که کدام بخش از سبد سهام شرکت آنها در معرض خطر است و در چه افق زمانی قرار دارد. تا بتوانند بهره و استفاده لازم را از فرصتها ببرند و عدم قطعیتها را مدیریت کنند.
در بخش نخست به گذر به انرژیهای آینده، چالشها، تغییرات و تاثیر خودروها بر آیندهی انرژی دنیا را بررسی و بیان کردیم. در این بخش راههای پیش روی شرکتهای نفتی و گاز را بررسی میکنیم.
راه پیش رو شرکتهای نفت و گاز
در مواجهه با این تحولات شتابان، شرکتهای نفتی فعال در دنیا برای دفاع از کسب و کار اصلی خود باید زیرکانه عمل کنند. زیرا این تغییرات در هر صورت شامل آنها هم میشود. شاید در کشورهای توسعه یافته و بزرگ اقتصادی مانند آمریکا زودتر و در کشورهای درحال توسعه تولید کننده نفت کمی دیرتر اما این تغییرات انکار ناپذیر است. آنها باید تصمیمات هوشمندانهای اتخاذ کنند تا نسبت استفاده از گاز طبیعی را در مجموعههای خود افزایش دهند. همچنین آنها باید از فناوریهای دیجیتالی استقبال کنند. زیرا که میتواند کارایی عملیاتی آنها را به عنوان بخشی از یک حرکت بیوقفه برای کنترل هزینهها و رقابت با راه حلهای جدید یعنی انرژیهای تولیدی جدید را افزایش دهد.
برخی از شرکتهای نفت و گاز قادر خواهند بود پالایشگاههای خود را برای افزایش تولید سوخت جت و محصولات پتروشیمی تطبیق دهند و در نتیجه کاهش شدید تقاضای بنزین را جبران کنند. اما مقاوم سازی کارخانهها با واحدهای کمکی هزینه قابل توجهی دارد و باید با تجزیه و تحلیل دقیق نیازهای بازار محلی به روز شوند. از آنجایی که بنزین محصول جانبی طبیعی سایر محصولات پالایشگاهی است، پالایشگاهها باید تخصص تجاری و بازاریابی خود را بهبود بخشند، زیرا صادر کنندهها مانند چین، هند، خاورمیانه و روسیه در حال گسترش نقش خود هستند.
همان طور هم که پیشتر گفتیم افزایش خودروهای برقی و خودروهای کم مصرفتر ممکن است پمپ بنزینها را در برخی از مناطق مجبور به تعطیلی کند، که این امر بر عملیات خرده فروشی پایین دستی شرکتهای نفتی تأثیر میگذارد. در نتیجه، شرکتها ممکن است مجبور شوند راههای دیگری برای متمایز کردن برندهای خود از رقبا و ایجاد ارزش برند بیابند. همچنین نگرانی فزاینده در مورد تغییرات اقلیمی شرکتها را ملزم کرده است که به بررسی بیشتر پیامدهای استراتژیک از ردپای کربنی خود کنند.
شرکتهایی که هوشمند و آگاه، همراه با حفاظت و توسعه کسبوکار سنتی خودشان، پذیرفتهاند که چشمانداز انرژی در حال تغییر است و باید در آن پیش روی کنند و فرصت سازی کنند. به عنوان نمونه در اروپا، شرکت توتال (Total) فرانسه در حال سرمایه گذاری بر انرژی خورشیدی و ذخیره آن است، در حالی که استات اویل نروژ (Norway’s Statoil) در حال توسعه مزارع بادی فرا ساحلی و پروژههای جذب و ذخیره کربن است. همچنین شرکت شل (Shell) در حال سرمایه گذاری در مزارع بادی فرا ساحلی و افزایش فعالیت خود در سایر منابع تجدید پذیر است. در ایالات متحده، اکسون موبیل (ExxonMobil) بخشی از بودجه تحقیق و توسعه خود را به سمت پروژههای کاهش تولید کربن و انرژیهای جایگزین هدایت میکند.
با این حال، شرط بندی و قمار کامل بر روی تغییرات چشم انداز انرژی یک حرکت استثنائی است. در اکثر شرکتهای بزرگ نفت و گاز، بودجه اختصاص یافته برای پروژههای انرژی جایگزین، بهرهوری انرژی، و حمل و نقل پاک کمتر از ۵ درصد کل هزینههای سرمایه سالانه آنها است. دلایل متعددی برای این حرکت کند و محتاطانه آنها وجود دارد. یکی از دلایل حرکت کند آنها، این است که شرکتهای نفت و گاز سرمایه گذاری زیادی را در عملیات بالادستی سرمایه گذاری کردهاند تا بتوانند سطح تولید سوخت فسیلی را حفظ کنند.
اما برخی از موانع ساختاری هستند. موج جدید انتقال انرژی مبتنی بر فناوری (مانند تولید برق محلی) اغلب به یک رابطه زیرکانهتر و مستقیمتر با مشتریان نیاز دارد، در حالی که شرکتهای نفتی به طور سنتی غولهایی هستند که بر پروژههای بزرگ و سرمایهبر تمرکز میکنند.
یک مسئله پیچیده دیگر این واقعیت است که تلاشهای گذشته شرکتهای نفتی در زمینه انرژیهای تجدید پذیر همیشه موفقیت آمیز نبوده است. علاوه بر این، در شرکتهایی که انرژیهای جایگزین بخش کوچکی از کل بودجهی آنها را تشکیل میدهند، انرژیهای تجدید پذیر در ساختارهای سازمانی سنتی آنها قرار نمیگیرد و بنابراین این انرژیها نمیتوانند شتاب بیشتری کسب کنند.
با وجود این اشکالات، شرکتهای نفتی داراییهایی دارند که میتوانند در دنیای در حال تحول به نفع آنها عمل کنند. این شامل:
- استفاده از اندازه و بودجه R&D بزرگ برای شکل دادن به تحولات بازار آینده
- استفاده از برندهای معروف خود برای ایجاد روابط قویتر با مشتری
- استقرار مجدد شبکههای خرده فروشی برای حمایت از زیر ساختهای انرژیهای تجدید پذیر و پاک
- بکارگیری تخصص مدیریت ریسک خود برای رسیدگی به عدم قطعیتهای انتقال انرژی
- استفاده از تجربیات خود در سرمایه گذاریهای مشترک برای ایجاد مشارکت موثر با نوآوران کوچکتر و چابکتر
شرکتهای نفتی نمیتوانند از این تغییر انرژی که توانایی دارد به طور قابل توجهی کسب و کار آنها را در دهههای آینده تغییر دهد، چشم پوشی کنند. از طرفی نکتهی مثبت برای ایالات متحده و نکته هشدار دهنده برای دیگر کشورها، توانایی این کشور در دارا بودن بازارهای بزرگ منطقهای گسسته، قوانین متنوع، و انگیزه بینظیر این کشور برای نوآوری میتواند محل آزمایشی برای شرکتهایی باشد که در جاهای دیگر با فشارهای مشابه روبرو هستند.
اما در این میان حرکات استراتژیک چین در ایجاد ارتباطات تجاری و اقتصادی با کشورهای بزرگ تولید کننده نفت و گاز دنیا مانند عربستان و ایران موجب میشود که رقابتی سنگین و چالش بر انگیزی برای دیگر کشورها مخصوصا آمریکا ایجاد کند.
چگونه در این چشم انداز در حال تغییر انرژی حرکت کنیم.
قبل از اقدام، شرکتها باید تأثیر بالقوه سناریوهای مخرب مختلف را بر فعالیتهای تجاری موجود خود بررسی کنند. آنها باید چگونگی تکامل سبد فعلی خود را در طول زمان در نظر بگیرند و اهداف کارایی عملیاتی را برای انعطاف پذیرتر کردن این مشاغل تعیین کنند. آنها همچنین باید در نظر بگیرند که سهامداران و دارندگان اوراق قرضه چگونه ممکن است به تغییر استراتژی واکنش نشان دهند.
با توجه به مطالعات و نظر صاحب نظران بزرگ و نهادهای مختلف مانند شرکتهای مدیریتی پیشنهاد میشود که شرکتهای نفت و گاز که فرصتهای تغییر انرژی را در نظر میگیرند اقدامات زیر را برای افزایش شانس موفقیت خود انجام دهند:
- اهداف بزرگ و جاه طلبانه را مشخص کنند. شرکتها باید درک کنند در چه بازه زمانی و با توجه به تغییرات آتی بازار، کدام بخش از پرتفوی آنها در معرض مخاطره قرار دارد. با تعریف این پارامترها، مدیران یک سیگنال داخلی (درون سازمان) قوی در مورد نیاز به تخصیص مجدد منابع ارسال میکنند. در خارج از سازمان، مقابله آنها با کربن زدایی، باعث افزایش شهرت نام تجاری آنها میشود و شرکتها را قادر میسازد بتوانند برای دریافت مجوزها و تسهیلات بیشتر از فعالیتهای خود دفاع کنند.
- پرتفویی به غیر از سوختهای فسیلی ایجاد کنند. شرکتها باید پرتفو و مجموعهای از ابتکارات ایجاد کنند؛ که آن ممکن است شامل فناوریهایی متفاوت و دور از مهارتهای اصلیشان باشد. از طرفی به علت آنکه نمیتوان با قطعیت پیش بینی کرد که کدام به موفقیت میرسند و اگر برسند به چه سرعتی و در چه زمانی به آن دست پیدا میکنند؛ پس باید آنها شامل فناوریهایی رقابتی و همچنین با فرصتهای کوتاه مدت و بلند مدت باشند. شرکتها باید با استارتآپهای نوآور همکاری کنند یا سهام کوچکی در آنها داشته باشند. زیرا از این طریق در مورد بازارهای جدید همیشه اطلاعات لازم را کسب میکنند و آمادگی اولیه برای روبرو شدن با آن را دارند.
- ایجاد یک حاکمیت خوب. شرکتها باید رویههای حاکمیتی موثری را برای مدیریت انتقال انرژی و پاسخ به تحولات بازار ایجاد کنند. تعیین اینکه کدام مدیران ارشد مسئولیت سبد جایگزین و انرژی پاک شرکت را بر عهده خواهند داشت، کلید موفقیت است. با استفاده از ساختارهای شفاف پاسخگویی، مانند یک کمیته راهبری که به طور منظم به رهبران ارشد گزارش میدهد، میتواند باعث شود شرکتها با توسعه راه حلهای جدید، در زمان شکستهای سریع بتوانند پاسخهای سریعی به تحولات انرژی بدهند و شتاب خود را در این مورد حفظ کنند.
- هوشیاری نسبت به فرصتهای جدید. شرکتها باید از مکانیسمهای نظارتی برای شناسایی سیگنالهای بازار و تغییر سناریوهای خود بر این اساس استفاده کنند. آنها همچنین باید فرصتهای سرمایه گذاری را در نظر بگیرند که در آن مقیاس و بودجه تحقیق و توسعه آنها میتواند جهت بازار را شکل دهد، مانند توسعه زیرساختهای سوخت رسانی در جایگاههای بنزین.
بدون دیدگاه